دیاموند سوترا» یک خطبه باستانی بودایی است که نسل بوداییها از قرن پنجم میلادی آن را به خاطر سپرده و میخوانند. سوترا، که بر ذات گمراه کننده دنیای مادی تاکید دارد، ابتدا به زبان سانسکریت در هند نوشته شد و بعد در سال ۴۰۱ میلادی به زبان چینی ترجمه شد. گفته میشود که تعالیم دیاموند سوترا، مثل تیغ الماس، توهمات دنیای مادی را میبُرد تا واقعیت و ابدیت را روشن کند.
یک نسخه از ترجمه اصلی، روی یک طومار کاغذی زرد
رنگ به طول ۵.۵ متر چاپ شده و در کتابخانه بریتانیا در لندن نگهداری میشود. چند خط
آخر متن، نشان میدهد چه کسی، چه زمانی و چرا آن را چاپ کرده است: «احتراما به خاطر
گسترش جهانی توسط وانگ جی به نمایندگی از پدر و مادرش، ۱۱ مه
ریخ دقیق این نسخه خاص از دیاموند سوترا، آن را قدیمیترین نسخه چاپ شده و تاریخ دار جهان میکند. دیاموند سوترا با استفاده از چاپ نقشچوبی چاپ شده، تکنیکی که در آن متن با دقت به شکل نقش برجسته روی یک بلوک چوبی حکاکی میشود، سپس با فرو بردن چوب در جوهر، روی کاغذ یا پارچه مُهر میشود. این طومار شامل هفت قطعه کاغذ میشود، هر یک از آنها با یک بلوک چوبی چاپ شده و به هم وصل شده اند
دیاموند سوترا توسط یک راهب داخل غاری در سایت «غار هزار بودا» در نزدیکی دانهوانگ، شمال غربی چین کشف شد. هوای خشک بیابانی شرایط مناسبی را برای حفظ این طومار فراهم کرده بود. همچنین رنگ زرد استفاده شده روی طومار از درخت فلدندرن به دست آمده بود که خاصیت حشره کشی داشته و به حفظ این نسخه کمک کرده است
دیاموند سوترا درمیان بیش از ۴۰ هزار طومار و سندی بود که در یک غار مخفی حدود هزار سال پیش پنهان شده بود. وقتی باستان شناس «مارک اورل استین» درباره طومارها شنید، به نگهبانان غار رشوه داد و هزاران نسخه از جمله دیاموند سوترا را قاچاقی با خود برد. بریتانیا به خاطر این تلاش از او تقدیر کرد و حتی مقام شوالیه به او داد، اما چینیها او را «دزد» نامیدند
با اشاره به اینکه ساختار و سبک و سیاق کتاب پریدخت نامه نگاری است ، باید گفت ما آثار نامه نگارانه را هم در ادبیات کلاسیک و فرهنگ خودمان و هم در ادبیات غرب داریم. نمونههای آثار نامه نگارانه در غرب زیاد است و از نمونههای آن میتوان به نامه پادشاه سومر اشاره کرد که پیش از میلاد مسیح نوشته شد.
در خصوص کتاب پریدخت هم ،شرح نامه نگاری محمود و پریدخت با همان نثر، لحن و لسان قاجاری است و برای اولین بار قائم مقام فراهانی این نوع نوشتار را باب کرد. قبل از وی پیشینیان فراهانی سعی کردند خیلی اشرافی بنویسند، به گونهای انتزاعی نوشته میشد که کسی آن را نمیفهمید. قائم مقام فراهانی نثر سادهای مانند نثر گلستان سعدی را باب کرد. ما با حجمی از سفرنامهها و شکایت نامهها در ادبیات مواجهیم
حامد عسکری در مقدمه کتابش ما را به یاد بیهقی میاندازد. این نوع شکسته نفسی که در مقدمه کتاب پریدخت است از نوع شکسته نفسیهای بیهقی است. نامههای کتاب بسیار جالب تنظیم شدند. باید در نامههای سید محمود لحن مردانه و در زبان پریدخت زبان زنانهای را ببینیم. پریدخت خودش است و خیلی صمیمی و با لحن و بیانی زنانه سخن میگوید. هرچه در نامههایش جلوتر برویم اشتیاقی سوزان را در حرف هایش بیشتر میبینیم. سودای سیاست و مشروطه خواهی در کتاب دیده میشود
وقتی زبان فارسی را برای بیان مطلب گوینده به کار میبریم قدرتی دارد که جز با غور و تفحص در زبان فارسی روشن نمیشود. اگر بخواهیم با نگاه تخصصیتری به کتاب نگاه کنیم باید از تخیل نویسنده عبور کنیم تا با شرح حال نویسی و حسب حال نویسی در کتاب پریدخت رو به رو شویم. وقتی در نثر معاصر فارسی، شرح حال نویسها به زبان فارسی میرسند افسار کلام را در دست میگیرند و از همه کرشمههای زبان فارسی بهره مند میشوند
عسکری در پریدخت رندی به خرج داده است، چون نویسنده اثر شاعر است. شاید اگر داستان نویس بود برای اینکه رندی را به نمایش بگذارد صفحات کتاب دو برابر میشد، اما چون شاعر است با حساسیت و ظرافت کلمات کتاب را انتخاب میکند.
وبه دلیل اینکه عسکری پریدخت را به نثری فانتزی نوشته است، نویسنده میداند تاریخ نمینویسد و میداند با یک نثر خلاقانه اثر تولید میکند. نثر پریدخت فانتزی است و نویسنده در یک خط روشن و صافی جلو میرود. ولی شما چند فصل پیش میروید و ممکن است در جایی احساس کنید خسته میشوید. نویسنده سعی دارد نسبت خود را با مشروطه خواهی بگوید و درباره اش حرف بزند